تهران ۲۰.۶۷° كمينه ۲۰.۴°  بیشینه ۲۱.۷۹°
۰۶ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۷

7 مهر ماه | روز بزرگداشت شمس تبریزی

از آنجایی که در تقویم سالانه کشورمان هر کدام از مفاخر و مشاهیر بزرگ ایرانی روزی به عنوان بزرگداشت داشتند با پیشنهاد علی محبوبی، روز 7 مهر ماه، با عنون روز بزرگداشت شمس تبریزی شناخته شد.
کد خبر: ۳۱۵۴۶
7 مهر ماه | روز بزرگداشت شمس تبریزی

تاریخ دقیق روز بزرگداشت شمس در تقویم شمسی برابر است با : 

۷ ماه مهر سال ۱۴۰۰  /  ۲۲ ماه صفر ۱۴۴۳  /   ۲۹ ماه سپتامبر ۲۰۲۱

علت نامگذاری روز بزرگداشت شمس

از سال ۱۳۹۴با امضای رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی روز هفتم مهر به عنوان روز بزرگداشت شمس تبریزی نامیده شده است. با توجه به اینکه روز بزرگداشت مولوی هشتم مهر بوده روز هفتم را نیز به نام شمس نامیدند. مولوی یکی از مریدان شمس بود و او را استاد خود می‌دانست.

شمس و مولانا

شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر خود را به سیر و سیاحت می‌گذرانید و در یک جا قرار نمی‌گرفت؛ آنچنان که به روایت افلاکی «جماعت مسافران صاحبدل او را پرنده گفتندی جهت طی زمینی که داشته است.» شمس تبریزی در ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولوی از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهار مدرسه معتبر تدریس می‌کرد و اکابر علما در رکابش پیاده می‌رفتند.

روز بزرگداشت شمس تبریزی با دیدار شمس تبریزی، مولوی لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطه میان او و شمس تبریزی تحمل‌ناکردنی بود. عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند. شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بی‌خبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولوی در آن ایام بی‌کرانه بود. سرانجام نامه‌ای از شمس تبریزی رسید و معلوم گشت که او در شام است. مولوی فرزند خود سلطان‌ولد را با بیست تن از یاران برای بازآوردن او فرستاد. شمس تبریزی در ۶۴۴ با استقبال باشکوه به قونیه بازگشت. محفل مولوی غرق شور و شادی و وجد و سماع شد.

اما شادمانی‌ها دیری نپایید. باز آتش کینه و تعصب بالا گرفت و رنج‌ها و آزارها به شمس تبریزی رسید. او با همه عشق و علاقه‌ای که به صحبت مولانا داشت تصمیم به ترک قونیه گرفت. به مولانا می‌گفت: «سفر کردم آمدم و رنج‌ها به من رسید که اگر قونیه را پر زر کردندی به آن کرا نکردی، الا دوستی تو غالب بود... سفر دشوار می‌آید، اما اگر این بار رفته شود چنان مکن که آن بار کردی» به سلطان ولد فرزند مولوی که نزدیک‌ترین مرید و همراز او بود بارها می‌گفت:

خواهم این بار آنچنان رفتن که نداند کسی کجایم من

همه گردند در طلب عاجز ندهد کس نشان ز من هرگز

چون بمانم دراز، گویند این که ورا دشمنی بکشت یقین


در سال ۶۴۵ شمس تبریزی بی‌آنکه کسی آگاه شود قونیه را رها کرد و راه سفر در پیش گرفت. مولوی بی‌تاب مدام در جستجوی خبری از شمس تبریزی بود. بارها کسانی به او مژده می‌دادند که شمس تبریزی را در شام دیده‌اند و او مژدگانی‌ها می‌داد. با همین خبرها بود به امید یافتن شمس تبریزی دو بار به شام سفر کرد اما نشانی از او نیافت. شمس تبریزی به سلطان ولد گفته بود و چند بار این سخن را مکرر کرده که این بار بعد از ناپدید شده به جایی خواهد رفت که کسی نشانی از او نیابد.

مقالات شمس تبریزی

مقالات شمس تبریزی مجموعه‌ای از سؤال‌ها و جواب‌های میان او و مولانا و مریدان است. شمس مجموعه‌ای از سخنان و حکایات دلنشین خود را در آن نوشته است. بدیع‌الزمان فروزانفر معتقد است میان مقالات شمس با مثنوی مولوی ارتباطی قوی وجود دارد. مطالبی که در این مقالات موجود است در مورد شخصیت، زندگی و خانواده شمس، رابطه شمس با مولانا، قصه‌ها و حکایات اوست.

گروه فرهنگ، ادب و هنر

پایگاه خبری تحلیلی اخبار معاصر

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز